الهی چه بی‌صدا و چه بی‌حساب می‌بخشی؛

و ما چه حسابگرانه ذکرمان را می‌شماریم!

«شب قدر» شب «بیدار شدن» است نه فقط «بیدار ماندن».

ای بیدارشدگان! برای من درخواب‌مانده دعا کنید.

*****

الهی

شب قدر است

قدر شب قدر، تو می‌دانی

به قدر نداشته‌ام ننگر،

به قدر کرمت عطا فرما.

این بنده چه داند که چه می‌باید خواست!

داننده تویی هر آن‌چه دانی آن ده

*****

شب قدر است و قدر آن بدانیم

نماز و جوشن و قرآن بخوانیم

به درگاه خدا، غفران و توبه

به شرطی که سر پیمان بمانیم

*****

گر نهادی تاج قرآنی به سر

یا نهادی سر به سجده تا سحر

دل شکست و آمدت اشک بصر

زیر لب آهسته نامم را ببر

*****

اگر بغضت گرفت امشب سحرگاه

اگر باریدی امشب بین الغوث

اگر قلبت به سوی آسمان رفت

مرا در زیر قرآنت دعا کن

*****

شب قدر است و من قدری ندارم

چه سازم توشه‌ی قبری ندارم

مبادا لیله القدرت سرآید

گنه از ناله‌ام افزون‌تر آید

مبادا ماه تو پایان پذیرد

ولی این بنده‌ات سامان نگیرد

*****

شب قدر است و محتاج دعایم

ز عمق دل دعایی کن برایم

اگر امشب به معشوقت رسیدی

خدا را در میان اشک دیدی

کمی هم نزد او ما را دعا کن

کمی هم جای ما او را صدا کن

بگو: یا رب! فلانی روسیاه است

دو دستش خالی و غرق گناه است

بگ: یا رب تویی دریای جوشان

در این شب رحمتت بر وی بنوشان

*****

شب تقدیر و دعاست

شب انشاء شدن طالع ماست

و چه زیباست اگر:

برگی از دفتر تقدیر کسی را امشب

قلم سبز دعاهای تو تحریر کند